خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انداویدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
انداویدن
/'andāvidan/
معنی
= انداییدن
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
انداویدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [قدیمی] 'andāvidan = انداییدن
-
انداویدن
لغتنامه دهخدا
انداویدن . [ اَ دَ ] (مص ) مالیدن گل و گچ بر بام ودیوار خانه و عمارت و اندود کردن . (ناظم الاطباء).
-
انداویدن
لهجه و گویش تهرانی
اندودن
-
جستوجو در متن
-
انداوش
لغتنامه دهخدا
انداوش . [ اَ وِ ] (اِمص ) انداویدن . || اندودگی دیوار. (ناظم الاطباء).
-
انداییدن
لغتنامه دهخدا
انداییدن . [ اَ ] (مص ) انداویدن . (ناظم الاطباء). || اندودن . کاهگل گرفتن (بام ، دیوار).گل مالیدن . (فرهنگ فارسی معین ). کهگل کردن بر دیوارو آلودن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || طمع کردن . || آرزومند شدن . (ناظم الاطباء).