انسدادلغتنامه دهخداانسداد. [ اِ س ِ ] (ع مص ) بسته شدن و بند گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). بسته شدن . (از اقرب الموارد) (تاج المصادر بیهقی ) (غیاث اللغات ). || (اِمص ) بندآمدگی و گرفتگی و سدشدگی و بسته شدن راه . پ (از ناظم الاطباء). بستگی . (یادداشت مؤلف ) <span class="hl"
جلطةدیکشنری عربی به فارسیتوده , لخته خون , دلمه شدن , لخته شدن (خون) , انسداد جريان خون , بستگي راه رگ
embolyدیکشنری انگلیسی به فارسیemboly، درهم فرورفتگی، گاسترولا، انسداد جریان خون، یکنوع عمل جراحی مخصوص فتق
خفتنلغتنامه دهخداخفتن . [ خ ُ ت َ ] (مص ) خواب کردن . خسبیدن . بخواب رفتن . (ناظم الاطباء). غنویدن . خفتیدن . مقابل بیدار شدن . خوابیدن . تمام سر و گردن و تنه و پایها رابدرازا بر زمین گستردن . بخواب شدن . هجعت . (یادداشت بخط مؤلف ). رقد. رقود. رقاد. تهجد. (تاج المصادر بیهقی ). سبت . (دهار) (
انسدادلغتنامه دهخداانسداد. [ اِ س ِ ] (ع مص ) بسته شدن و بند گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). بسته شدن . (از اقرب الموارد) (تاج المصادر بیهقی ) (غیاث اللغات ). || (اِمص ) بندآمدگی و گرفتگی و سدشدگی و بسته شدن راه . پ (از ناظم الاطباء). بستگی . (یادداشت مؤلف ) <span class="hl"
انسدادلغتنامه دهخداانسداد. [ اِ س ِ ] (ع مص ) بسته شدن و بند گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). بسته شدن . (از اقرب الموارد) (تاج المصادر بیهقی ) (غیاث اللغات ). || (اِمص ) بندآمدگی و گرفتگی و سدشدگی و بسته شدن راه . پ (از ناظم الاطباء). بستگی . (یادداشت مؤلف ) <span class="hl"
اثر انسدادocclusion effect, OE 1واژههای مصوب فرهنگستانافزایش رسانش استخوانی در بسامدهای پایین براثر مسدود شدن مجرای گوش