انسفاکلغتنامه دهخداانسفاک . [ اِ س ِ ] (ع مص ) ریخته شدن خون و اشک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
انسفاقلغتنامه دهخداانسفاق .[ اِ س ِ ] (ع مص ) باز شدن در. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). در فاشدن . (تاج المصادر بیهقی ).
انصفاقلغتنامه دهخداانصفاق . [اِ ص ِ ] (ع مص ) بازگشتن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). انصراف و ارتداد. (از اقرب الموارد).
منسفکلغتنامه دهخدامنسفک . [ م ُ س َ ف ِ ] (ع ص ) خون و یا اشک ریخته شده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به انسفاک شود.