اوتانافرهنگ نامها(تلفظ: o(w)) دارای اندام زیبا ؛ (در اعلام) نام یکی از دوستان و یاران داریوش اول در سرنگونی گئومات مغ.
اوتنگلغتنامه دهخدااوتنگ . [ اَ ت َ ] (اِ) ریسمانی است که قبا و لنگی و امثال آن بر آن اندازند و گاهی خوشه های انگور را از آن بیاویزند. (هفت قلزم ).
هوتانهلغتنامه دهخداهوتانه . [ ن ِ ] (اِخ ) یا اُتانس . نام جد مادری اردشیر درازدست است که در داستان بردیای دروغین نیز نقشی داشته است . رجوع به ایران باستان ص 908، 1625 و 1460 شود.