اُوْگِرْدوگویش گنابادی در گویش گنابادی یعنی ملاقه ، قاشق بزرگ ، پایان زمان آبیاری زمین و قطع آب جهت انتقال به زمین یا باغ دیگر
اﷲوردیلغتنامه دهخدااﷲوردی . [ اَل ْ لاه وِ ] (ترکی ، اِ مرکب ) جزء دوم ترکی است بمعنی عطا کرده و داده . خداداد. نامی از نامهای مردان .
ریش آوردگیلغتنامه دهخداریش آوردگی . [ وَ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) التحاء. (یادداشت مؤلف ). ریش آوردن . به سن بلوغ رسیدن : ای پسر ریش آوریدی گل کش و دیوار زن باد سرد از درد ریش آوردگی دی وار زن .سوزنی .
اﷲوردی کازرونیلغتنامه دهخدااﷲوردی کازرونی . [ اَل ْ لاه وِ ی ِ زِ ] (اِخ ) شاعر عهد شاهجهان و عالمگیر. رجوع به فرهنگ سخنوران شود.
اﷲوردی آبادلغتنامه دهخدااﷲوردی آباد. [ اَل ْ لاه وِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ریگان بخش گرمسار شهرستان دماوند در 3500 گزی جنوب خاوری گرمسار. جلگه و معتدل است . سکنه ٔ آن 110 تن شیعه ٔ فارسی زبانند. آب آن از رودخانه ٔ حبله رود، و مح