اگهلغتنامه دهخدااگه . [ اَ گ ِه ْ ] (اِ) مأخوذ از ترکی ، سوهان .(ناظم الاطباء). || آهنی است که بدان گوشت از دیگ کشند. به تازی اش منشار خوانند. (آنندراج ).
پایة تیرک دهانهhatch carrier, hatch socket, beam socket, hatch beam shoeواژههای مصوب فرهنگستانهریک از پایههای دو طرف انبار که تیرکهای دهانه را نگه میدارد
پایۀ دستگاه شمارbase of a number systemواژههای مصوب فرهنگستاندر یک دستگاه شمار، عددی طبیعی و بزرگتر از یک که هر عدد طبیعی برحسب توانهای آن با ضرایب صحیح نامنفی نوشته میشود متـ . پایۀ دستگاه اعداد
پایۀ فضای بُرداریbasis of a vector spaceواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای خطی مستقل در یک فضای بُرداری که فضا را تولید میکند
آگهی پیشنماpop-over advertisement, pop-over adواژههای مصوب فرهنگستاننوعی آگهی که در صفحۀ وِب پیش روی کاربر ظاهر میشود و روی بخشی از صفحۀ جاری را میگیرد
زبانهای هستهآغازhead-first languages, head-initial languagesواژههای مصوب فرهنگستانزبانهایی که در آنها هستۀ گروه در ابتدای آن قرار میگیرد
آگهلغتنامه دهخداآگه . [ گ َه ْ ] (ص ) آگاه . باخبر.مطلع. مستحضر. عالم . خبیر. عارف . واقف : چو آگه شد از مرگ فرزند شاه ز اندوه گیتی بر او شد سیاه . فردوسی .همانا خوش آمدْش گفتار اوی نبود آگه از زشت کردار اوی . <p class="au
چکاگهلغتنامه دهخداچکاگه . [ چ َ گ َ / گ ِ ] (اِ) چوب گنده ای که پس در اندازند. (ناظم الاطباء). چکابه . چنبه .
چراگهلغتنامه دهخداچراگه . [ چ َ گ َه ْ ] (اِ مرکب ) چراگاه . (انجمن آرا) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). زمین و محل چریدن . (انجمن آرا) (آنندراج ). جای چریدن ستوران . چراگاه حیوانات علفخوار. گیاهزاری که چارپایان گیاهخوار در آن چرند. رجوع به چراگاه و چرام و چرامین شود. || گیاه و سبزه . (انجمن آرا) (
ناگهلغتنامه دهخداناگه .[ گ َه ْ ] (ق مرکب ) ناگهان . ناگهانه . ناگهانی . ناگاه . (آنندراج ). ناگاه . بی خبر. دفعةً. فوراً. بیکبار. غافل . (از ناظم الاطباء). غفلةً. بی مقدمه : شب زمستان بود کپّی سرد یافت کرمک شب تاب ناگه می بتافت . رودکی .
مزلاگهلغتنامه دهخدامزلاگه . [ م ِ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جراحی بخش شادگان شهرستان خرمشهر، در 63هزارگزی شمال شرقی شادگان واقع است . گرمسیر است و دارای 75 تن سکنه . آبش از چاه است و محصول عمده غلات . شغل اهالی زراعت و حشم
فراگهلغتنامه دهخدافراگه . [ ف ِ گ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رودحله ٔ بخش گناوه ٔ شهرستان بوشهر، واقع در 57هزارگزی جنوب خاوری گناوه و کنار رودحله . ناحیه ای است واقع در جلگه و گرمسیر و مرطوب که دارای 309 تن سکنه است . اهالی