ایباسلغتنامه دهخداایباس . (ع مص ) به علف خشک رسیدن . || خشک گیاه گردیدن زمین . || خشک گردانیدن چیزی را. || پیاده رفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ).
حبائسلغتنامه دهخداحبائس . [ ح َ ءِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ حبیسة. موقوفات . || شترانی که از خانه بیرون نگذاشتندی بجهت نجابت آنها. (منتهی الارب ).
حباسیلغتنامه دهخداحباسی . [ ح َ سی ی ] (ع ص نسبی ) سمعانی گوید: هذه النسبة الی حباسة و هو قائد الجیش الذی وافی من العرب بعد سنة ثلثمائة[ 300 هَ . ق . ] فی ایام المقتدر باﷲ، جاء فی عدد یقال انهم کانوا یزیدون علی المائة الف [ 1000</spa