حاجاتلغتنامه دهخداحاجات . (ع اِ) ج حاجت . - قاضی الحاجات ؛ برآورنده ٔ نیازها. یکی از اسماء صفات باری عزاسمه « : گفت [ دمنه ] بر درگاه ملک مقیم شده ام و آن را قبله ٔ حاجات و مقصد امید ساخته ».
شارش لایهایlaminar flowواژههای مصوب فرهنگستاندر یک سیال، جابهجا شدن لایهای بر روی لایۀ دیگر بدون ایجاد اغتشاش متـ . جریان لایهای
إثارة الْقَلاقلِدیکشنری عربی به فارسیايجاد ناآرامي , ايجاد آشوب , آشوب به راه انداختن , ناآرام کردن , ايجاد اغتشاش , بر هم زدن اوضاع
آنارشیستفرهنگ فارسی عمید۱. طرفدار آنارشیسم.۲. کسی که خواهان ایجاد اغتشاش و بینظمی است؛ هرجومرج طلب.
بینظمیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم نظمی، بیترتیبی، نابهسامانی، عدم هماهنگی، درهم برهمی، بههم ریختگی، درهم ریختگی، هرج ومرج اختلال، تلاطم، شلوغی، آشوب جنجال، سروصدا، قال، همهمه، صدای ناهنجار بی انضباطی، سرپیچی آلودگی، ناپاکی ایجاد اغتشاش، اختلال، اغتشاش ابهام
ایجادلغتنامه دهخداایجاد. (ع مص ) (از «وج د») ائجاد. آفریدن و هست نمودن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). در وجود آوردن و پیدا کردن . (آنندراج ) (غیاث ). هست کردن . (ناظم الاطباء) (تاج المصادر بیهقی ) : این طلب در ما هم از ایجاد تست رستن از بیداد یارب داد تست .
ایجادلغتنامه دهخداایجاد. (ع مص ) (از «وج د») ائجاد. آفریدن و هست نمودن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). در وجود آوردن و پیدا کردن . (آنندراج ) (غیاث ). هست کردن . (ناظم الاطباء) (تاج المصادر بیهقی ) : این طلب در ما هم از ایجاد تست رستن از بیداد یارب داد تست .
علینقی ایجادلغتنامه دهخداعلینقی ایجاد. [ ع َن َ ی ِ ] (اِخ ) ابن احمدعلی خان همدانی . متخلص به ایجاد. اصل او از همدان بود و در «برهان پور» متولد شد ودر سال 1189 هَ . ق . درگذشت . ابیاتی از شعر او در نتایج الافکار نقل شده است . (از الذریعه ج <span class="hl" dir="ltr"