حاجاتلغتنامه دهخداحاجات . (ع اِ) ج حاجت . - قاضی الحاجات ؛ برآورنده ٔ نیازها. یکی از اسماء صفات باری عزاسمه « : گفت [ دمنه ] بر درگاه ملک مقیم شده ام و آن را قبله ٔ حاجات و مقصد امید ساخته ».
پوشینۀ بُنشکافbasicidal capsuleواژههای مصوب فرهنگستانپوشینهای که با ایجاد شکافهایی در قاعدۀ خود باز میشود
پوشینۀ رأسشکافacrocidal capsuleواژههای مصوب فرهنگستانپوشینهای که با ایجاد شکافهایی در رأس خود باز میشود
ایجادلغتنامه دهخداایجاد. (ع مص ) (از «وج د») ائجاد. آفریدن و هست نمودن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). در وجود آوردن و پیدا کردن . (آنندراج ) (غیاث ). هست کردن . (ناظم الاطباء) (تاج المصادر بیهقی ) : این طلب در ما هم از ایجاد تست رستن از بیداد یارب داد تست .
ایجادلغتنامه دهخداایجاد. (ع مص ) (از «وج د») ائجاد. آفریدن و هست نمودن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). در وجود آوردن و پیدا کردن . (آنندراج ) (غیاث ). هست کردن . (ناظم الاطباء) (تاج المصادر بیهقی ) : این طلب در ما هم از ایجاد تست رستن از بیداد یارب داد تست .
علینقی ایجادلغتنامه دهخداعلینقی ایجاد. [ ع َن َ ی ِ ] (اِخ ) ابن احمدعلی خان همدانی . متخلص به ایجاد. اصل او از همدان بود و در «برهان پور» متولد شد ودر سال 1189 هَ . ق . درگذشت . ابیاتی از شعر او در نتایج الافکار نقل شده است . (از الذریعه ج <span class="hl" dir="ltr"