26 فرهنگ

6089 مدخل


ترجمه مقاله

شکاف

šekāf

۱. = شکافتن
۲. شکافنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): خاراشکاف، کوه‌شکاف.
۳. (اسم) ‹اشکاف، کاف› چاک؛ رخنه؛ درز؛ تراک.
۴. (اسم) [قدیمی] کلاف ابریشم: ◻︎ شکوفه همچو شکاف است و میغ دیباباف / مه و خور است همانا به ‌باغ در صراف (ابوالمؤید بلخی: شاعران بی‌دیوان: ۵۹).

۱. تراک، ترک، چاک، درز، شکافتگی، غاز
۲. رخنه، روزن، روزنه، سوراخ، شعاب، شقاق، منفذ
۳. کهف
۴. تفرقه

chink, cleavage, cleft, crack, cranny, crevice, cut, fission, fissure, flaw, hack, hole, nick, notch, opening, recess, rift, rupture, separation, slash, slit, split, yawn, hiatus