اماسن اغریالغتنامه دهخدااماسن اغریا. [ اَ س ِ اَ ] (معرب ، اِمرکب ) گیاهی از نوع افیوس . (ترجمه ٔ فرانسوی مفردات ابن البیطار) . رجوع به افیوس شود.
همسانلغتنامه دهخداهمسان . [ هََ ] (ص مرکب ) هم سان . مساوی . (آنندراج ). مانند. همانند : گر کسی گوید که در گیتی کسی همسان اوست گر همه پیغمبری باشد، بود یافه درای . منوچهری .نگاری تن جانور صدهزارکز ایشان دو همسان ندارد نگار.