بابلسلغتنامه دهخدابابلس . [ ل َ ] (اِ) بیونانی خشخاش زبدیست . (مخزن الادویه ). هو الخشخاش البری . حار جداً، مسهل بقوة. (بحر الجواهر). سوقی . تخم خشخاش . (ناظم الاطباء) . رجوع به بابلص شود.
بابلسرلغتنامه دهخدابابلسر. [ ب ُ س َ ] (اِخ ) بندر بابلسر که نام قدیم آن مشهدسر بوده در 18 هزارگزی شمال بابل کنار دریای مازندران و مصب رودخانه ٔ بابل واقع گردیده ، مختصات جغرافیائی آن بشرح زیر است :طول 52 درجه و <span class
خشخاش بریلغتنامه دهخداخشخاش بری . [ خ َ ش ِ ب َرْ ری ] (ترکیب وصفی ، اِمرکب ) خشخاش اسود است . بابلس . (از بحر الجواهر). رجوع به خشخاش اسود شود.
جبل کرمللغتنامه دهخداجبل کرمل . [ ج َب َ ل ِ ک َ م َ ] (اِخ ) نام دیگر آن جبل مارالیاس . کوهی است واقع در فلسطین که از دماغه ٔ کرمل حیفا شروع شده و به بابلس ممتد میشود. (از قاموس الاعلام ترکی ).
بابلسرلغتنامه دهخدابابلسر. [ ب ُ س َ ] (اِخ ) بندر بابلسر که نام قدیم آن مشهدسر بوده در 18 هزارگزی شمال بابل کنار دریای مازندران و مصب رودخانه ٔ بابل واقع گردیده ، مختصات جغرافیائی آن بشرح زیر است :طول 52 درجه و <span class