باددهلغتنامه دهخدابادده . [ ] (اِخ ) ظاهراً دهی بهندوستان ...: حاکم آن ولایت [ بدادن ] هژبرالدین حسن اورا [ محمدبختیار را ] بملازمت قبول نمود و برای سرانجام بادده فرستاد. (حبیب السیر چ قدیم طهران ج 2 جزو4 ص <span class="hl" di
باددیهلغتنامه دهخداباددیه . (اِخ ) (فهرست نزهة القلوب چ 1331 هَ . ق . لیدن ص 174 و 177). رجوع به دیه باد شود.