وابطلغتنامه دهخداوابط. [ ب ِ ] (ع ص ) فرومایه بددل سست . (منتهی الارب ). بددل ضعیف . (مهذب الاسماء). الضعیف الجبان . الخسیس . (اقرب الموارد).
وهابیتلغتنامه دهخداوهابیت . [ وَهَْ ها بی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) وهاب بودن . بخشندگی . (فرهنگ فارسی معین ).
وبدلغتنامه دهخداوبد. [ وَ ] (ع اِ) وَبَد. مغاکی در کوه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نقره ای در کوه . (ناظم الاطباء). رجوع به وبد شود.
وبتلغتنامه دهخداوبت . [ وَ ] (ع مص ) اقامت کردن . (از اقرب الموارد) (المنجد). جای گرفتن و مقیم شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
روابطلغتنامه دهخداروابط. [ رَ ب ِ ](ع اِ) ج ِ رابطة. (غیاث اللغات ) (دزی ) (ناظم الاطباء). رجوع به رابطة شود. || در اصطلاح فارسی زبانان ، ارتباط. رفت و آمد. مراوده . معاشرت . آمیزش .