پدوم کردنواژهنامه آزادپدوم کردن:(Pedoom) _ به معنی ورم کردن ، آماس کردن ،بادکردن قسمتس از اعضای بدن.
انفخدیکشنری عربی به فارسیپف کرده , بادکردن , باددار , نفخ , بزرگ کردن , متورم شدن , باد کردن , پر از باد کردن , پر از گاز کردن زياد بالا بردن , مغرورکردن
مضخةدیکشنری عربی به فارسیتلمبه , تلمبه زني , صداي تلمبه , تپش , تپ تپ , با تلمبه خالي کردن , باتلمبه بادکردن , تلمبه زدن
تفاخردیکشنری عربی به فارسیخرده الماسي که براي شيشه بري بکار رود , لا ف , مباهات , باليدن , خودستايي کردن , سخن اغراق اميز گفتن , به رخ کشيدن , رجز خواندن , لا ف زدن , فخرکردن , باتکبر راه رفتن , بادکردن
اضرغطاطلغتنامه دهخدااضرغطاط. [ اِ رِ ] (ع مص ) بادکردن از خشم . (از اقرب الموارد). برآماسیدن از خشم . || دوتا گردیدن پوست بر گوشت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). دولا شدن یا خمیده شدن پوست کسی برگوشتش . || پرگوشت شدن کسی . (از اقرب الموارد). بسیارگوشت شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).