بازیافتنیrecyclableواژههای مصوب فرهنگستانمحصولات یا موادی که قابل جمعآوری و جداسازی و فراوری برای استفادۀ مجدد در تولید محصولات جدید باشند
پسماند بازیافتنی مخلوطcommingled recyclableواژههای مصوب فرهنگستانمخلوطی از مواد بازیافتنی مختلف متـ . بازیافتنی مخلوط
بازیافتنفرهنگ فارسی عمید۱. دوباره یافتن؛ پیدا کردن؛ چیز ازدسترفته را بهدست آوردن.۲. چیزی را بهآسانی و بیزحمت بهدست آوردن.
بازیافتنلغتنامه دهخدابازیافتن . [ ت َ ] (مص مرکب ) دوباره یافتن . (ناظم الاطباء). باز به دست آوردن : که بیجان شده بازیابدروان و یا پیرسر مرد گردد جوان . فردوسی .همه بوم و بربازیابیم و تخت ببار آید آن خسروانی درخت . <p class="au
پسماند بازیافتنی مخلوطcommingled recyclableواژههای مصوب فرهنگستانمخلوطی از مواد بازیافتنی مختلف متـ . بازیافتنی مخلوط
بازیافتنیrecyclableواژههای مصوب فرهنگستانمحصولات یا موادی که قابل جمعآوری و جداسازی و فراوری برای استفادۀ مجدد در تولید محصولات جدید باشند
بازیافتنیrecyclableواژههای مصوب فرهنگستانمحصولات یا موادی که قابل جمعآوری و جداسازی و فراوری برای استفادۀ مجدد در تولید محصولات جدید باشند