بانکروتلغتنامه دهخدابانکروت . [ ک ِ ] (فرانسوی ، اِ) ورشکستگی . (لغات مصوبه ٔ فرهنگستان ). و رجوع به ورشکستگی شود.
بانکروتیهلغتنامه دهخدابانکروتیه . [ ک ِ ی ِ ] (فرانسوی ، ص ) ورشکست . (لغات مصوبه فرهنگستان ). آن بازرگان که ورشکست شده باشد. ورشکسته . و رجوع به ورشکسته شود.
بانکروتیهلغتنامه دهخدابانکروتیه . [ ک ِ ی ِ ] (فرانسوی ، ص ) ورشکست . (لغات مصوبه فرهنگستان ). آن بازرگان که ورشکست شده باشد. ورشکسته . و رجوع به ورشکسته شود.