اقفسلغتنامه دهخدااقفس . [ اَ ف َ ] (ع ص ) آنکه پدرش غیر عربی و مادرش عربی باشد. || هرچیز که ببالد و خمیده گردد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
پویندهفرهنگ فارسی عمید۱. بهشتابرونده؛ رونده ◻︎ ببالد ندارد جز این نیرویی / نپوید چو پویندگان هر سویی (فردوسی: ۱/۶).۲. جستجوکننده.
کشیفرهنگ فارسی عمیدخوبی؛ خوشی: ◻︎ بنالد مرغ با خوشی، ببالد مور با کشی / بگرید ابر با معنی، بخندد برق بی معنی (منوچهری: ۱۲۳).