لغتنامه دهخدا
ایمن . [ م ِ ] (از ع ، ص ) تلفظ فارسی آمِن عربی . در امن و در امان . محفوظ. مصون . (فرهنگ فارسی معین ). بی خوف و بی دهشت و بی ترس ، ممال آمِن که اسم فاعل است از امن و این استعمال فارسیان است نه تازیان و با لفظ شدن و نشستن مستعمل است . (از آنندراج ).بی خوف و بی دهشت ، ممال آمِ