خوش برخوردیلغتنامه دهخداخوش برخوردی . [ خوَش ْ / خُش ْ ب َ خوَرْ / خُرْ ] (حامص مرکب ) خوش محضری . نیک محضری . حالت برخورد نیک داشتن . خوش معاشرتی . (یادداشت مؤلف ).
حوضۀ برخوردیimpact basinواژههای مصوب فرهنگستاندهانۀ برخوردی بزرگی که در آن چند حلقه کوه هممرکز وجود دارد
دگرگونی برخوردیimpact metamorphismواژههای مصوب فرهنگستاندگرگونی سنگها یا کانیها براثر عبور یک موج ضربهای ناشی از برخورد یک شهابسنگ به سطح زمین
دهانۀ برخوردیmeteoritic crater, crater 2واژههای مصوب فرهنگستانعارضهای دایرهشکل بر سطح ماه و دیگر اجسام صُلب منظومۀ شمسی که سطحی فرورفته و لبهای برآمده دارد و ناشی از برخورد سنگهای سرگردان آسمانی است متـ . دهانه ۵
خوش برخوردیلغتنامه دهخداخوش برخوردی . [ خوَش ْ / خُش ْ ب َ خوَرْ / خُرْ ] (حامص مرکب ) خوش محضری . نیک محضری . حالت برخورد نیک داشتن . خوش معاشرتی . (یادداشت مؤلف ).
حملۀ برخوردی 1collision attackواژههای مصوب فرهنگستاننوعی حمله برای یافتن مقادیر متمایز ورودی به یک تابع که دارای خروجی یکسان باشند
حملۀ برخوردی 2impingement attackواژههای مصوب فرهنگستاننوعی خوردگی فرسایشی موضعی که براثر تلاطم یا برخورد جریان مایع به وجود میآید متـ . خوردگی برخوردی impingement corrosion
حوضۀ برخوردیimpact basinواژههای مصوب فرهنگستاندهانۀ برخوردی بزرگی که در آن چند حلقه کوه هممرکز وجود دارد
برخورد مایلoblique impactواژههای مصوب فرهنگستانبرخوردی که در آن سرعت دو جسم در لحظة برخورد در یک راستا نیست
برخورد مستقیمdirect impactواژههای مصوب فرهنگستانبرخوردی که در آن سرعت دو جسم در لحظة برخورد در یک راستاست
خوش برخوردیلغتنامه دهخداخوش برخوردی . [ خوَش ْ / خُش ْ ب َ خوَرْ / خُرْ ] (حامص مرکب ) خوش محضری . نیک محضری . حالت برخورد نیک داشتن . خوش معاشرتی . (یادداشت مؤلف ).
حوضۀ برخوردیimpact basinواژههای مصوب فرهنگستاندهانۀ برخوردی بزرگی که در آن چند حلقه کوه هممرکز وجود دارد
دگرگونی برخوردیimpact metamorphismواژههای مصوب فرهنگستاندگرگونی سنگها یا کانیها براثر عبور یک موج ضربهای ناشی از برخورد یک شهابسنگ به سطح زمین
دهانۀ برخوردیmeteoritic crater, crater 2واژههای مصوب فرهنگستانعارضهای دایرهشکل بر سطح ماه و دیگر اجسام صُلب منظومۀ شمسی که سطحی فرورفته و لبهای برآمده دارد و ناشی از برخورد سنگهای سرگردان آسمانی است متـ . دهانه ۵