برکاللغتنامه دهخدابرکال . [ ب َ ] (اِخ ) نام یکی ازدهستانهای بخش بردسکن شهرستان کاشمر است . وجه تسمیه ٔ آن باین مناسبت است که در کنار کال شور واقع شده است . این دهستان از 13 آبادی تشکیل شده و مرکز آن سعدالدین است که 1493 تن سک
برکللغتنامه دهخدابرکل . [ ب َ ک ُ ](اِخ ) دهی است از دهستان تبادگان بخش حومه ٔ شهرستان مشهد. سکنه 127 تن . (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 9).
بیرکلیلغتنامه دهخدابیرکلی . [ ](اِخ ) (929-981) زین الدین محمدبن بیرعلی محیی الدین معروف به بیرکلی یا برکلی یا برکوی . از قصبه ٔ بانی کری از شاگردان محیی الدین معروف به اخی زاده و در زهد از ملازمان شیخ عبداﷲ قرمانی بیرامی و از
کلاته شورلغتنامه دهخداکلاته شور. [ ک َ ت ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان برکال بخش بردسکن شهرستان کاشمر. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
کلاته رحیملغتنامه دهخداکلاته رحیم . [ ک َ ت ِ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان برکال بخش بردسکن شهرستان کاشمره محلی جلگه ای و معتدل است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
کلاته حجرهلغتنامه دهخداکلاته حجره . [ ک َ ت ِ ح َ ج َ رِ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان برکال بخش خلیل آباد شهرستان کاشمر. محلی جلگه ای و گرم سیر است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
قهندیزلغتنامه دهخداقهندیز. [ ق ُ هََ ] (اِخ ) دهی است از دهستان برکال بخش خلیل آباد شهرستان کاشمر، سکنه ٔ آن 222 تن .آب آن از قنات و محصول آن غلات ، پنبه و میوه جات است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
سعدالدینلغتنامه دهخداسعدالدین . [ س َ دُدْ دی ] (اِخ ) دهی از دهستان برکال بخش بردسکن شهرستان کاشمر. دارای 1493 تن سکنه و آب آن از قنات و محصول آن غلات ، منداب ،زیره و پنبه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).