بسودهلغتنامه دهخدابسوده . [ ب َ / ب ِ دَ / دِ ] (ن مف ) بسفته .سفته . بمعنی دست زده و مالیده و لمس و لامسه باشد. (برهان ). دست زده شده . (شرفنامه ٔ منیری ) (مؤید الفضلاء). بدست زده باشد. (لغت فرس اسدی ). بدست زده و مالیده باش