بشدةدیکشنری عربی به فارسیسخت , سفت , دشوار , مشکل , شديد , قوي , سخت گير , نامطبوع , زمخت , خسيس , درمضيقه , شديدا , قويا , جدا
أخَذَ بِشِدَّةدیکشنری عربی به فارسیشديداً برخورد کرد , بر خود خشن کرد , با خشونت کرد , شديداً مواخذه کرد