hardestدیکشنری انگلیسی به فارسیسخت ترین، سخت، دشوار، مشکل، سفت، شدید، سنگین، قوی، سخت گیر، زمخت، قسی، ژرف، نامطبوع، معضل، خسیس، پرصلابت، پینه خورده، فربه
hardiestدیکشنری انگلیسی به فارسیسخت ترین، بادوام، دلیر، جسور، بردبار، سر سخت، پرطاقت، متهور، دلیر نما، شکیبا