بشکرانلغتنامه دهخدابشکران . [ ب َ ک َ ] (اِ) رجوع به بوشکرانه ، بشکراین ، بسکراین ، بشکاین و مفردات ابن بیطار ترجمه ٔ فرانسوی و دزی ج 1 ص 90 شود.
بشکراینلغتنامه دهخدابشکراین . [ب ِ ک َ ] (اِ) بشکران . بسکراین . بشکاین . در لهجه ٔ عامیانه اندلس به اشخیص گفته میشود. رجوع به اشخیص و ترجمه ٔ فرانسوی مفردات ابن بیطار و دزی ج 1 ص 90 شود.
بشکراینلغتنامه دهخدابشکراین . [ب ِ ک َ ] (اِ) بشکران . بسکراین . بشکاین . در لهجه ٔ عامیانه اندلس به اشخیص گفته میشود. رجوع به اشخیص و ترجمه ٔ فرانسوی مفردات ابن بیطار و دزی ج 1 ص 90 شود.