سويةدیکشنری عربی به فارسیبرابر , پهلو به پهلو , با , باهم , بايکديگر , متفقا , با همديگر , بضميمه , باضافه
دیوریتلغتنامه دهخدادیوریت . [ ی ُ ] (فرانسوی ، اِ) نوعی سنگ آذرین دانه درشت که اساساً مرکب از فلدسپات کجشکافت و «هورنبلند» بضمیمه ٔ اوژیت می باشد. (دائرة المعارف فارسی ).
ضمیمةلغتنامه دهخداضمیمة. [ ض َ م َ ] (ع اِ) چیزی که با چیزی آن را فراهم کرده باشند. (غیاث ) (آنندراج ). ج ، ضمایم .- بضمیمه ٔ ؛ با. به اضافه ٔ.- ضمیمه ٔ اعور . رجوع به زائده ٔ اعور شود. آویزه . (لغت فرهنگستان ). آپاندیس .
ژول گانتنلغتنامه دهخداژول گانتن . [ ت َ ] (اِخ ) از خاورشناسان فرانسوی طابع تمام باب چهارم تاریخ گزیده در تاریخ سلاطین اسلامی ایران با اصل فارسی بضمیمه ٔ ترجمه ٔ فرانسوی در سال 1903 م . در پاریس . (ترجمه ٔ ادبیات برون ج 3 ص <span