بهداشت جنگلforest hygiene, forest sanitationواژههای مصوب فرهنگستانتأمین سلامت جنگل بهویژه با اجرای برشهای بهداشتی
بهداشتلغتنامه دهخدابهداشت . [ ب ِ ] (مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) نگاه داشتن تندرستی . حفظ صحت . حفظالصحه . (فرهنگ فارسی معین ). وسیله های نگاهداری سلامت . این کلمه بجای حفظالصحه پذیرفته شده است . (فرهنگستان ).
بهداشتفرهنگ فارسی عمیدمجموع کارهای لازم برای حفظ تندرستی.⟨ بهداشت روانی: (پزشکی) بخشی از بهداشت عمومی که دربارۀ حفظ سلامت روانی بحث میکند.
برش بهداشتیsanitation cutting, sanitation felling, sanitary cutting, sanitary fellingواژههای مصوب فرهنگستانبرداشت درختان مرده یا صدمهدیده یا آسیبپذیر برای جلوگیری از گسترش آفات و بیماریها و بهبود بهداشت جنگل
بهداشتلغتنامه دهخدابهداشت . [ ب ِ ] (مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) نگاه داشتن تندرستی . حفظ صحت . حفظالصحه . (فرهنگ فارسی معین ). وسیله های نگاهداری سلامت . این کلمه بجای حفظالصحه پذیرفته شده است . (فرهنگستان ).
بهداشتفرهنگ فارسی عمیدمجموع کارهای لازم برای حفظ تندرستی.⟨ بهداشت روانی: (پزشکی) بخشی از بهداشت عمومی که دربارۀ حفظ سلامت روانی بحث میکند.
بهداشتلغتنامه دهخدابهداشت . [ ب ِ ] (مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) نگاه داشتن تندرستی . حفظ صحت . حفظالصحه . (فرهنگ فارسی معین ). وسیله های نگاهداری سلامت . این کلمه بجای حفظالصحه پذیرفته شده است . (فرهنگستان ).
بهداشتفرهنگ فارسی عمیدمجموع کارهای لازم برای حفظ تندرستی.⟨ بهداشت روانی: (پزشکی) بخشی از بهداشت عمومی که دربارۀ حفظ سلامت روانی بحث میکند.
خانۀ بهداشتhealth houseواژههای مصوب فرهنگستانواحد ارائهکنندۀ خدمات مراقبت اولیۀ سلامت مستقر در روستا