بهرهکشیexploitation2واژههای مصوب فرهنگستانرفتار غیرمنصفانه با دیگران برمبنای منفعت شخصی و به دور از انسانیت برای درخواست ارائة بیشترین خدمات درقبال کمترین پرداخت
نرخ بهرهکشیrate of exploitationواژههای مصوب فرهنگستاندر اقتصاد مارکسیستی، نسبت ارزش ایجادشده توسط کارگر برای کارفرما به ارزش ایجادشده برای معیشت کارگر، در دورة زمانی معین
استضعاففرهنگ فارسی عمید۱. ناتوان و ضعیف کردن بر اثر ستم و بهرهکشی ناعادلانه.۲. ناتوان و ضعیف شدن بر اثر ستم و بهرهکشی ناعادلانه.
استغلالدیکشنری عربی به فارسیبهره برداري , انتفاع , استخراج , استثمار , استقلا ل , ازادي , بي نيازي از ديگران , سوء استفاده استعمار , بهره كشى , بهره بردارى
استثماردیکشنری عربی به فارسیاعطاي نشان , سرمايه گذاري , دادن امتياز , تفويض , مبلغ سرمايه گذاري شده , سرمايه گزارى , بهره بردارى , بهره كشى , انتفاع , بهرهگيرى , سرمايه گذارى , استثمار
استثمارفرهنگ فارسی عمید۱. بهره بردن ناعادلانه از حاصل کار دیگران؛ بهرهکشی.۲. (سیاسی) استفادۀ ناعادلانۀ کشورهای قوی از منابع اقتصادی کشورهای ضعیف.۳. بهره گرفتن از چیزی.
نرخ بهرهکشیrate of exploitationواژههای مصوب فرهنگستاندر اقتصاد مارکسیستی، نسبت ارزش ایجادشده توسط کارگر برای کارفرما به ارزش ایجادشده برای معیشت کارگر، در دورة زمانی معین