بهحقفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات حق، راست، درست، بجا، صحیح، خوب، حق راستین، حقیقی، واقعی برحق روا، شایسته، مناسب مترقی، درحالبهبود
بازتاب عُقزنیgag reflexواژههای مصوب فرهنگستانواکنش غیرارادی نوزاد هنگامی که یک شیء سفت به بخش پسین دهان او برخورد میکند
حق را بهحقدار دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ار دادن، احقاق حق (حقوق) کردن، استیفا کردن، حق را دادن، حقوق کسیرا بهرسمیتشناختن، عادل بودن، تخصیص دادن، نسبت دادن، بستانکارکردن، پذیرفتن بدهی، نسبتدادن، پرداخت کردن، پذیرفتن
حق را بهحقدار دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ار دادن، احقاق حق (حقوق) کردن، استیفا کردن، حق را دادن، حقوق کسیرا بهرسمیتشناختن، عادل بودن، تخصیص دادن، نسبت دادن، بستانکارکردن، پذیرفتن بدهی، نسبتدادن، پرداخت کردن، پذیرفتن