بیاعتنافرهنگ مترادف و متضاد۱. بیتفاوت، خونسرد ۲. بیتوجه، بیفکر، بیقید، بیمبالات، لاابالی، لاقید ≠ متوجه
بواطنةلغتنامه دهخدابواطنة. [ ب َ طِ ن َ ] (اِخ ) ج ِ باطنی . باطنیان . باطنیه : و همان جایگاه برسق شهید گشت از زخم کارد بواطنه . (مجمل التواریخ ). و او را بواطنه بکشتند. (مجمل التواریخ ). رجوع به باطنی و باطنیه شود.