بیانگر

مترادف

مبین، بیانکننده، تبیینگر، بازگوکننده، توضیحدهنده

برابر پارسی

روشنگر

جست‌وجوی دقیق

بیانگر

دیکشنری فارسی به عربی

توضيحي

بیانگر

دیکشنری فارسی به انگلیسی

demonstrative, communicator, exponent, expositor, expression, expressive, illustrative, representative, speaking, vehicle

بیانگر

فرهنگ مترادف و متضاد

مبین، بیانکننده، تبیینگر، بازگوکننده، توضیحدهنده

بیانگر

فرهنگ سره

روشنگر

جست‌وجوی هم‌آوا

بیانگر هستی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

existential

آخرین همهپرسى بیانگر آن است كه

دیکشنری فارسی به عربی

يدلّ آخر الإستفتاءات علي أنّ

بنیر

لغت‌نامه دهخدا

بنیر. [ ب َ ] (اِ)سپستان . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (فهرست مخزن الادویه ).

بنگر

لغت‌نامه دهخدا

بنگر. [ ب َ گ َ ] (اِ) عهد و پیمان در حاصل آوردن زمین . (ناظم الاطباء).

بنگر

دیکشنری فارسی به عربی

شاهد

جست‌وجوی مشابه

بیانگری

دیکشنری فارسی به انگلیسی

expressiveness

بیانگر هستی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

existential

آخرین همهپرسى بیانگر آن است كه

دیکشنری فارسی به عربی

يدلّ آخر الإستفتاءات علي أنّ

جست‌وجوی متن

statesider

دیکشنری انگلیسی به فارسی

بیانگر

expressionism

دیکشنری انگلیسی به فارسی

بیانگر

expressionistic

دیکشنری انگلیسی به فارسی

بیانگر

expressivism

دیکشنری انگلیسی به فارسی

بیانگر

repremising

دیکشنری انگلیسی به فارسی

بیانگر

جست‌وجوی هم‌آغاز

بیانگر هستی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

existential

بیانگری

دیکشنری فارسی به انگلیسی

expressiveness

جست‌وجوی هم‌قافیه

نابیانگر

دیکشنری فارسی به انگلیسی

inexpressive

ترجمه مقاله