بیانیلغتنامه دهخدابیانی . [ ب َ ] (اِخ ) از جمله ٔ شعرای زمان سلطان یعقوب خان است و شخص دردمند و مستمند و خوش طبع بود و این مطلع از اوست :چون کنم کز روزه سرو من خلالی گشته است روی چون ماه تمام او هلالی گشته است .هر کجا داغی است تنها بر دل افکار ماست گلبن دردیم و گلهای ملامت بار
بیانیلغتنامه دهخدابیانی . [ ب َ ] (ص نسبی ) منسوب به بیان ،یعنی تفسیری . (ناظم الاطباء). مربوط به علم بیان . رجوع به بیان شود. || منسوب است به بیان بن سمعان تمیمی . (الانساب سمعانی ). رجوع به بیانیه شود.
بیگانگیلغتنامه دهخدابیگانگی .[ ن َ / ن ِ ] (حامص ) صفت بیگانه . چگونگی بیگانه . (یادداشت مؤلف ). غیریت . مقابل خودی . عدم آشنایی . (از ناظم الاطباء). مقابل یگانگی . (یادداشت مؤلف ). ناآشنایی . ناشناسی . || غربت . بیگانه بودن . اجنبی بودن . (از ناظم الاطباء) (ا
بانگفرهنگ فارسی عمید۱. آواز.۲. فریاد.⟨ بانگ زدن: (مصدر لازم)۱. فریاد زدن.۲. آواز برآوردن.۳. خواندن یا راندن کسی از روی خشم و غضب.⟨ بانگ نماز: اذان.
بایگانیفرهنگ فارسی عمید۱. عمل بایگان؛ ضبط.۲. (اسم) جایی که نامهها و اسناد ادارات دولتی یا بنگاههای ملی نگهداری میشود؛ آرشیو.
بیانیهلغتنامه دهخدابیانیه . [ ب َ نی ی َ ] (اِخ ) از فرق غلاة پیروان بیان بن سمعان تمیمی نهدی که ادعای نبوت کرده و معتقد به تناسخ و رجعت بود، و او در ابتدا خود را جانشین ابوهاشم عبداﷲبن محمدبن الحنفیه میدانست بعد راه غلو رفته و امیرالمؤمنین علی را خدا شمرده است . بیان از معاصرین امام محمد باقر
بیانیهmanifesto, manifeste (fr.)واژههای مصوب فرهنگستاننوشتهای که برنامۀ عمل یک شخصیت یا دولت یا گروه سیاسی در آن مشخص شود
بیانیهلغتنامه دهخدابیانیه . [ ب َ نی ی َ ] (اِخ ) از فرق غلاة پیروان بیان بن سمعان تمیمی نهدی که ادعای نبوت کرده و معتقد به تناسخ و رجعت بود، و او در ابتدا خود را جانشین ابوهاشم عبداﷲبن محمدبن الحنفیه میدانست بعد راه غلو رفته و امیرالمؤمنین علی را خدا شمرده است . بیان از معاصرین امام محمد باقر
بیانیهmanifesto, manifeste (fr.)واژههای مصوب فرهنگستاننوشتهای که برنامۀ عمل یک شخصیت یا دولت یا گروه سیاسی در آن مشخص شود
بیانیۀ پیامدهای زیستمحیطیenvironmental impact statement, EISواژههای مصوب فرهنگستانگزارشی که در بسیاری از کشورها به درخواست مراجع قانونی ملی یا بینالمللی تهیه میشود و در آن تأثیر یک طرح بر طبیعت و محیطزیست انسان بررسی و تشریح میشود
بیانیۀ چشماندازvision statementواژههای مصوب فرهنگستانشرح چشماندازی که برای ذینفعان و اعضای جامعۀ صاحب چشمانداز تدوین میشود
بیانیۀ رسمیofficial statementواژههای مصوب فرهنگستانسندی بیانگر موضع رسمی یک سازمان یا نهاد در موضوعی خاص که معمولاً روابطعمومی آن سازمان یا نهاد منتشر میکند
خوش بیانیلغتنامه دهخداخوش بیانی . [ خوَش ْ / خُش ْ ب َ ] (حامص مرکب ) خوش سخنی . نکوسخنی . خوب گفتاری .خوش کلامی . نیکوگفتاری . خوش زبانی . (یادداشت مؤلف ).
ذبیانیلغتنامه دهخداذبیانی . [ ذُب ْ ] (اِخ ) یا نابغه ٔ ذبیانی . زیادبن معاویةبن ضباب الذبیانی الغطفانی المضری . مکنی به أبی أمامة. شاعری است جاهلی از طبقه ٔ اولی از بطن ذبیان از مردم حجاز. ویرا ببازار عکاظ قبه ای از پوست سرخ می افراشتند و شعراء عصر مانند اعشی و حسان و خفساء و جز آنان بوی گرد
ذبیانیلغتنامه دهخداذبیانی . [ ذُب ْ نی ی ] (ص نسبی ) منسوب به ذبیان که نام بطنی چند از اعراب است . (از سمعانی ).