بیغمیلغتنامه دهخدابیغمی . [ غ َ ] (اِخ ) شیخ حاجی محمدبن شیخ احمدبن مولانا علی بن حاجی محمد طاهری (طامری ). از داستانسرایان قرن هشتم و نهم هجری ، مؤلف و مدوِّن کتاب دارابنامه است . رجوع به مقدمه ٔ دارابنامه چ ذبیح اﷲ صفا شود.
حسین بغمچیلغتنامه دهخداحسین بغمچی . [ ح ُ س َ ن ِ ب َ م َ ] (اِخ ) ابن ابومحمد طوسی استاد سید نصراﷲ حائری . مقتول در 1168 هَ . ق . بوده و به وی اجازت داده است . وی شاگرد مجلسی و محمدامین کاظمی و حرعاملی بوده است . (ذریعه ج 1 ص <spa
sacksدیکشنری انگلیسی به فارسیکیسه، گونی، ساک، جوال، غارتگری، پیراهن گشاد و کوتاه، یغما، خیک، خیگ، شراب سفید پر الکل و تلخ، لخت کردن، غارت کردن، بیغما بردن، اخراج کردن یا شدن، در کیسه ریختن
sackدیکشنری انگلیسی به فارسیکیسه، گونی، ساک، جوال، غارتگری، پیراهن گشاد و کوتاه، یغما، خیک، خیگ، شراب سفید پر الکل و تلخ، لخت کردن، غارت کردن، بیغما بردن، اخراج کردن یا شدن، در کیسه ریختن
کيسدیکشنری عربی به فارسیکيسه , کيسه کوچک , کيف پول , چنته , درجيب گذاردن , بلعيدن , گوني , جوال , پيراهن گشاد و کوتاه , شراب سفيد پر الکل وتلخ , يغما , غارتگري , بيغما بردن , اخراج کردن يا شدن , درکيسه ريختن
راندنلغتنامه دهخداراندن . [ دَ ] (مص ) دور کردن . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی متعلق به کتابخانه ٔ مؤلف ). طرد کردن . دور داشتن از نزد خود. رد کردن . بدر کردن . بیرون کردن و خارج کردن . (ناظم الاطباء). اخراج کردن . دور کردن کسی را از جایی . (آنندراج ). ابعاد. (یادداشت