باباشاهلغتنامه دهخداباباشاه . (اِخ ) سید بن محمد نجاری معروف به باباشاه . او راست :حاشیه ای بر شرح کافیه ٔ جامی که آنرا برای سلطان زاده شجاع الدین بن عبیداﷲ نوشته به الحاشیة السلطانیه موسوم کرده است . (کشف الظنون چ 2 استانبول ستون 1374
بابوشیهلغتنامه دهخدابابوشیه . [ شی ی َ ] (اِخ ) فرقه ای ازشیعه . ابن الندیم در ترجمه ٔ ابوطالب عبیداﷲبن احمدبن یعقوب انباری مقیم واسط گوید او از شیعه ٔ بابوشیه است و صاحب تصانیف کثیره . (ابن الندیم چ مصر ص 279).
بابشیلغتنامه دهخدابابشی . [ ب ِ ] (ص نسبی )منسوب به بابش ، و از آنجاست ابواسحاق ابراهیم بن محمدبن اسحاق بن عبداﷲبن مدیربن ذراع اسدی بابشی . (احوال و اشعار رودکی ، نفیسی ج 1 ص 450 از انساب سمعانی ).