بیمیلیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی لی، اکراه، فقدان رغبت، ناخوشنودی، نارضایی، عدم رضایت، بیزاری، انزجار، تنفر، نفرت حساسیت، آلرژی
با بی میلیدیکشنری فارسی به انگلیسیhalfhearted, halfheartedly, perfunctory, reluctantly, unwilling, unwillingly
بی میلیلغتنامه دهخدابی میلی . [ م َ / م ِ ] (حامص مرکب ) انحراف نداشتن . گردش نداشتن بسویی . چفسیدگی نداشتن . || گرایش نداشتن . عدم تمایل . عدم رغبت . فقدان اشتها. رجوع به میل شود.
بی میلیدیکشنری فارسی به انگلیسیdisinclination, distaste, indisposition, languor, reluctance, unwillingness