تئودوتلغتنامه دهخداتئودوت .[ ت ِ ] (اِخ ) «دیودوت » بنیان گذار و قائد دولت باختر که از اتحاد باختر و سغدو مرو تشکیل یافته و از دولت سلوکی جدا شده بود (256ق . م .) این دولت مدتی دوام داشت و سلوکی ها در ابتدامتعرض این دولت نشدند و بعد که خواستند آنرا به اطاعت خود
توددلغتنامه دهخداتودد. [ ت َ وَدْ دُ ] (ع مص ) کشیدن دوستی کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). جلب دوستی کسی کردن و طلب محبت او نمودن ، یقال : ان توددتهم لانوا. (از اقرب الموارد). || دوستی نمودن . (دهار). بسیار دوست داشتن . (آنندراج ). دوست داشتن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تحبب