تائرلغتنامه دهخداتائر. [ ءِ ] (ع ص ) از تور، جاری و روان شونده . (از منتهی الارب ). || مداومت کننده بر کاری بعد فتور در آن . (منتهی الارب ).
تایر چهارفصلall-season tyre/ all season tyerواژههای مصوب فرهنگستانتایری با رویۀ بادوام و قدرت کشانش مناسب در جادههای خیس و خشک که حرکتی نرم و بیصدا دارد
برج خنککن ترwet cooling tower, evaporative cooling towerواژههای مصوب فرهنگستانبرجی که آب را با ریزافشانی و تبخیر براثر تماس مستقیم با جریان هوا خنک میکند
گشت عمومیpublic tour, retail tour, scheduled tour, per-capita tour, individual tourواژههای مصوب فرهنگستانگشتی برای عموم که در آن فرد بلیت خود را شخصاً تهیه میکند
گشت گروهیpre-formed tour, pre-formed group tour, charter tour, group tourواژههای مصوب فرهنگستانگشتی که اعضای آن با هم پیوندهای مشترک دارند و فردی از بین آنها بهعنوان سرگروه مسئولیت کارها را بر عهده دارد
مدیر گشتtour manager, tour escort, tour directorواژههای مصوب فرهنگستانفردی که از طرف گشتپرداز بر جریان سفر و اجرای گشتنامهها مدیریت و نظارت دارد
ستائرلغتنامه دهخداستائر. [ س َ ءِ ] (ع اِ) (آلة...) از آلات محاصره است که بوسیله ٔ آن خویش رااز تیررس محافظت کنند و در حصارها و کشتیها خود را بوسیله ٔ آن از خطر نگاه دارند. (از صبح الاعشی ج 2 ص 138). || پوشش . (آنندراج ). || ج
وتائرلغتنامه دهخداوتائر. [ وَ ءِ ] (ع اِ) ج ِ وتیره بر وزن سفینه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به وتیره شود.