تبعللغتنامه دهخداتبعل . [ ت َ ب َع ْ ع ُ ] (ع مص ) خدمت کردن شوهر را. (تاج المصادر بیهقی ). فرمان برداری شوهر کردن و یا خود را برای وی آراستن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). شوهری . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
تبهللغتنامه دهخداتبهل . [ ت َ ب َهَْهَُ ] (ع مص ) تباهل . یکدیگر را لعنت کردن . (اقرب الموارد) (قطر المحیط). مباهله کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || رنج بردن در آنچه طلب شده است : تبهل فلان عنی بما یطلب . (قطر المحیط) (اقرب الموارد). والتبهل العناء بمایطلب . (تاج العروس ج <span class=
توباللغتنامه دهخداتوبال . (معرب ، اِ) توپال . بمعنی مس باشد که به عربی نحاس گویند و براده و سونش مس و نقره و امثال آن را نیز گفته اند و بعضی گویند مس و آهن و امثال آن را چون بتابند و چکوش و پتک بر آن زنند ریزه هائی که از آن می ریزد و می پاشد آنها را توبال می گویند، و این اصح است ، چه توبال الن
انجیللغتنامه دهخداانجیل . [ اِ ] (اِخ ) نام کتب مقدس مسیحیان که اهم آنها چهار است : انجیل متی . انجیل مرقس ، انجیل لوقا و انجیل یوحنا. ج ، اناجیل . (فرهنگ فارسی معین ). کتاب ترسایان . انگلیون . (صحاح الفرس ). عهدجدید. صورةالحدیثه . (از ابن الندیم ). کتاب عیسی علیه السلام . (یذکر و یؤنث ، فمن