تالمةلغتنامه دهخداتالمة. [ م َ ] (ع اِ) نوعی از «اسکورسونر» . (از دزی ج 1 ص 139). سالسی فی وحشی . (دزی ایضاً). بلقک . سفور. جنه ٔ اسود. اسفورچینای سیاه . اسفورچینه ٔسیاه . قعبول اسود. قعبارون اسود. سالسی فی سیاه . گیاهی است که
تالمالغتنامه دهخداتالما. (اِخ ) فرانسوا - ژوزف . ایفاکننده ٔ نقش های تراژدی در پاریس . وی بسال 1763 م . متولد شدو در همانجا بسال 1826 م . درگذشت . پدرش دندانساز بود و او هم ابتدا حرفه ٔ پدر را انتخاب کرد ولی پس از مسافرت به ان