تاولچهدارvesiculate, bladdery, vesicular 1واژههای مصوب فرهنگستانویژگی سطحی پوشیده از تاولها یا کیسههای کوچک
طاولةلغتنامه دهخداطاولة. [ وِ ل َ ] (معرب ، اِ) معرب تابل . در سوریه طاوله و در مصر ترابیره و درعراق میزونَضَد گویند، و کلمه ٔ منضده خطاست چه در لغت فصیح نیامده است . (از نشوءاللغة العربیه ص 95).
طاویلهلغتنامه دهخداطاویله . [ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پایرود بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان . در 13هزارگزی خاور کرمانشاه و 4هزارگزی شمال شوسه ٔ کرمانشاه - طهران . کوهستانی وسردسیر. با 125