تایابادلغتنامه دهخداتایاباد. (اِخ ) تایاباذ، قریه ای در بوشح از اعمال هرات . (انساب سمعانی ورق 102 ب ) (معجم البلدان ج 2 ص 357). در مرآت البلدان ج 1 ص <span cla
تایبادلغتنامه دهخداتایباد. (اِخ )قریه ای است از باخرز و از آن جا است عارف مرشد شیخ زین الدین پیر امیر تیمور صاحب قران ، و اصل در آن تایب آباد بوده و تایباد مخفف آن است . (انجمن آرا) (آنندراج ). رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 430</spa
طایبادلغتنامه دهخداطایباد. (اِخ ) شهری است از بلاد خراسان . (شعوری ج 2 ص 162). و صاحب آنندراج ذیل تایباد آرد: قریه ای است از باخرز و از آنجا است عارف مرشد شیخ زین الدین پیر امیر تیمور صاحب قران و اصل در آن تائب آباد بوده و تایب
تباهثلغتنامه دهخداتباهث . [ ت َ هَُ ] (ع مص ) پیش آمدن کسی را به گشاده روئی . (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
تایادلغتنامه دهخداتایاد. (اِخ ) مصحف تایاباد، تایاباذ، تایباد و تایب آباد است . رجوع به مرآت البلدان ج 1 ص 337 و تایاباد و تایباد و تایب آباد شود.
تایابادلغتنامه دهخداتایاباد. (اِخ ) تایاباذ، قریه ای در بوشح از اعمال هرات . (انساب سمعانی ورق 102 ب ) (معجم البلدان ج 2 ص 357). در مرآت البلدان ج 1 ص <span cla
تایبادلغتنامه دهخداتایباد. (اِخ )قریه ای است از باخرز و از آن جا است عارف مرشد شیخ زین الدین پیر امیر تیمور صاحب قران ، و اصل در آن تایب آباد بوده و تایباد مخفف آن است . (انجمن آرا) (آنندراج ). رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 430</spa