تباغیلغتنامه دهخداتباغی . [ ت َ ] (ع مص ) ظلم و ستم کردن بعضی مر بعض را. (از اقرب الموارد). بغاوه کردن با هم . (منتهی الارب ). بغاوه و عصیان کردن باهم . (ناظم الاطباء). با هم بغاوت کردن . (آنندراج ).
تبغیلغتنامه دهخداتبغی . [ ت َ ب َغ ْ غی ] (ع مص ) طلبیدن چیزی را. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). جستن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
طیبغالغتنامه دهخداطیبغا. [ ب َ ] (اِخ ) علاءالدین دوادار بکلیتی . وی مبتکر آلتی است که در علم نجوم بکار میرود. نام آن آلت «ربعکاری بر مقنطرات خط استواء» است . وی را رساله ای است که در آن آلت بحث میکند.
متباغیلغتنامه دهخدامتباغی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) بغاوت کننده با هم . (آنندراج ). یاغی و گردنکش و فتنه جوی بر ضد دیگری و یا به سوی کسی . (ناظم الاطباء). || گستاخ و بی ادب . (ناظم الاطباء). و رجوع به تباغی شود.
متباغیلغتنامه دهخدامتباغی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) بغاوت کننده با هم . (آنندراج ). یاغی و گردنکش و فتنه جوی بر ضد دیگری و یا به سوی کسی . (ناظم الاطباء). || گستاخ و بی ادب . (ناظم الاطباء). و رجوع به تباغی شود.