تداغشلغتنامه دهخداتداغش . [ ت َ غ ُ ] (ع مص ) درآمیختن با همدیگر در کارزار یا در بانگ و فریاد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد).
درآمیختنلغتنامه دهخدادرآمیختن . [ دَ ت َ ](مص مرکب ) آمیختن . مخلوط شدن . ممزوج شدن . (یادداشت مرحوم دهخدا). التیاث . (از منتهی الارب ) : وزین شیوه سخنهایی برانگیخت که از جان پروری با جان درآمیخت . نظامی .اعتکار و تعاکر؛ با هم درآمیختن