لغتنامه دهخدا
تدویخ . [ ت َدْ ] (ع مص ) خوار کردن کسی . (تاج المصادر بیهقی ). رام گردانیدن کسی را. (اقرب الموارد) (المنجد) (از آنندراج ). || راست گردانیدن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || در شهرها گردیدن . (زوزنی ). گشتن در شهرها و شناختن آن و دانستن راههای آن . (از اقرب الموارد)