ترمزیلغتنامه دهخداترمزی . [ ] (اِ) بهار عجم و آنندراج بیت زیر را از سیفی شاهد این کلمه آورده اند بدون معنی کردن کلمه ، و ظاهراً آوندی است شراب را : یک ترمزی شراب که خوردم حکیم وارآمد بجوش بحر دل و در فغان شدم .
تابش ترمزیbremsstrahlungواژههای مصوب فرهنگستانتابشی الکترومغناطیسی که از کُند شدن سریع ذرات باردار حاصل میشود
تکان ترمزیbraking nodواژههای مصوب فرهنگستانحرکت روبهپایین دماغة هواگرد در هنگام ترمزگیری یا حرکت روبهبالای دماغه در هنگام رها کردن ترمز
کچلی ترمزیbrake skid wear, flat spot wear, flat spot 2واژههای مصوب فرهنگستانرفتگی موضع مشخصی از سطح رویه
تابش ترمزیbremsstrahlungواژههای مصوب فرهنگستانتابشی الکترومغناطیسی که از کُند شدن سریع ذرات باردار حاصل میشود
تکان ترمزیbraking nodواژههای مصوب فرهنگستانحرکت روبهپایین دماغة هواگرد در هنگام ترمزگیری یا حرکت روبهبالای دماغه در هنگام رها کردن ترمز
کچلی ترمزیbrake skid wear, flat spot wear, flat spot 2واژههای مصوب فرهنگستانرفتگی موضع مشخصی از سطح رویه
ملخ گاممعکوسreversible-pitch propeller/ reversible pitch propeller/ reverse-pitch propeller, reversing propeller, reversible propellerواژههای مصوب فرهنگستانملخی که گام آن را میتوان به کمتر از صفر کاهش داد تا تأثیر ترمزی ایجاد کند متـ . ملخ پسرانشو ملخ ترمزی braking propeller
ترمز تکلولهsingle pipe brake, single-pipe systemواژههای مصوب فرهنگستانسامانۀ ترمزی که در آن فقط از یک خط لولۀ سراسری هوا استفاده میشود
ترمز خودکارautomatic brakeواژههای مصوب فرهنگستانترمزی که چنانچه لولۀ آن قطع شود، بهصورت خودکار عمل میکند
ترمز سراسریthrough brakeواژههای مصوب فرهنگستانسامانۀ ترمزی که با آن ترمزگیری کل قطار ازطریق لوکوموتیو انجام میشود
تابش ترمزیbremsstrahlungواژههای مصوب فرهنگستانتابشی الکترومغناطیسی که از کُند شدن سریع ذرات باردار حاصل میشود
تکان ترمزیbraking nodواژههای مصوب فرهنگستانحرکت روبهپایین دماغة هواگرد در هنگام ترمزگیری یا حرکت روبهبالای دماغه در هنگام رها کردن ترمز
توصیة کنش ترمزیbraking action advisoriesواژههای مصوب فرهنگستانآخرین وضعیت باند از نظر ترمزگیری که پس از دریافت گزارش کنش ترمزی نامناسب یا رو به اُفت، در شرایط بد جوّی، برای خلبانان پروازهای ورودی و خروجی صادر میشود
کچلی ترمزیbrake skid wear, flat spot wear, flat spot 2واژههای مصوب فرهنگستانرفتگی موضع مشخصی از سطح رویه