ترمیم کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. اصلاح کردن، درست کردن ۲. تعمیر کردن، مرمت کردن، بازسازی کردن ≠ تخریب کردن ۳. بهبود بخشیدن
ترمملغتنامه دهخداترمم . [ ت َ رَم ْ م ُ ] (ع مص ) متفرق و پراکنده شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || اصلاح کردن چیزی . (از اقرب الموارد) (از المنجد). || تعرق . (اقرب الموارد) جدا کردن گوشت را از استخوان . (از المنجد).
ترمیملغتنامه دهخداترمیم . [ ت َ ] (ع مص ) اصلاح کردن چیزی را. (از اقرب الموارد). اصلاح کردن بنا را. (از المنجد). مرمت کردن چیزی را. (آنندراج ): رمم الحائط ترمیماً؛ اصلاح کرد آن دیوار را. (ناظم الاطباء).
ترمیملغتنامه دهخداترمیم . [ ت َ ] (ع مص ) اصلاح کردن چیزی را. (از اقرب الموارد). اصلاح کردن بنا را. (از المنجد). مرمت کردن چیزی را. (آنندراج ): رمم الحائط ترمیماً؛ اصلاح کرد آن دیوار را. (ناظم الاطباء).
ترمیملغتنامه دهخداترمیم . [ ت َ ] (ع مص ) اصلاح کردن چیزی را. (از اقرب الموارد). اصلاح کردن بنا را. (از المنجد). مرمت کردن چیزی را. (آنندراج ): رمم الحائط ترمیماً؛ اصلاح کرد آن دیوار را. (ناظم الاطباء).