لغتنامه دهخدا
تسافد. [ ت َ ف ُ ] (ع مص ) بر یکدیگر گشنی کردن . (زوزنی ). برجهیدن ددان . (منتهی الارب ). برجهیدن ددان بروی یکدیگر. (ناظم الاطباء).جماع کردن بهائم . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). برجستن نر بماده . (از متن اللغة). قدیقال فی غیرالانسان کالنکاح والمباشرة و المجامعة فی الانسان . (بح