تشریفاتلغتنامه دهخداتشریفات . [ ت َ ] (ع اِ) آرایش و زینتی که جهت پذیرائی میهمان محترم در خانه دهند و آنچه از مأکول و مشروب برای وی حاضر نمایند. (ناظم الاطباء). تکلفی که میزبان جهت خوشگذرانی میهمان کند.
تصرفاتلغتنامه دهخداتصرفات . [ ت َ ص َرْ رُ ] (از ع ، اِ) معامله جات وتملکات و اموال و جمع کل اخراجات . (ناظم الاطباء).
شرفدیکشنری عربی به فارسیاحترام , عزت , افتخار , شرف , شرافت , ابرو , ناموس , عفت , نجابت , تشريفات (در دانشگاه) امتيازويژه , جناب , حضرت , احترام کردن به , محترم شمردن , امتياز تحصيلي اوردن , شاگر اول شدن
تشریفاتلغتنامه دهخداتشریفات . [ ت َ ] (ع اِ) آرایش و زینتی که جهت پذیرائی میهمان محترم در خانه دهند و آنچه از مأکول و مشروب برای وی حاضر نمایند. (ناظم الاطباء). تکلفی که میزبان جهت خوشگذرانی میهمان کند.
تشریفاتلغتنامه دهخداتشریفات . [ ت َ ] (ع اِ) آرایش و زینتی که جهت پذیرائی میهمان محترم در خانه دهند و آنچه از مأکول و مشروب برای وی حاضر نمایند. (ناظم الاطباء). تکلفی که میزبان جهت خوشگذرانی میهمان کند.
خدمات خودروِ تشریفاتlimousine serviceواژههای مصوب فرهنگستانخدمات مربوط به انتقال مهمانها، بهویژه از فرودگاه به مهمانخانه یا بهعکس، با خودروهای تشریفات