تشکیل قطارtrain makeupواژههای مصوب فرهنگستانچینش اجزای تشکیلدهندة قطار، شامل واگنها، از نظر نوع و شمار، و واحدهای کشنده
تشکللغتنامه دهخداتشکل . [ ت َ ش َک ْ ک ُ ] (ع مص ) صورت گرفتن چیزی . (ناظم الاطباء). (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || بعضی از میوه پخته شدن . (تاج المصادر بیهقی ). به پختن درآمدن انگور و رسیده شدن بعض آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). نیم رس شدن انگور. (آنند
تشکیللغتنامه دهخداتشکیل . [ ت َ ] (ع مص ) صورت کردن آن را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). صورت دادن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). تصویر چیزی . (از اقرب الموارد). شکل کشیدن . (غیاث اللغات ). || ساختگی و صورت بستگی و انتظام و ترتیب . (ناظم الاطباء). || موی پیش سر را درحضله بافتن زن ، چپ و راست .
تشکيلدیکشنری عربی به فارسیارايش , شکل , ساختمان , تشکيلا ت , احداث , صف ارايي , تشکيل , رشد , ترتيب قرارگرفتن
عملیات هُل ـ کشpush-pull operationواژههای مصوب فرهنگستانعملیات تشکیل قطار مسافری که با قرار دادن لکوموتیو در دو سر قطار صورت میگیرد
محوطۀ ردهبندیclassification yard, sorting yardواژههای مصوب فرهنگستانمحوطهای در ایستگاه راهآهن برای دستهبندی واگنها و تشکیل قطار و اعزام آنها به مقاصد مختلف
تشکیللغتنامه دهخداتشکیل . [ ت َ ] (ع مص ) صورت کردن آن را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). صورت دادن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). تصویر چیزی . (از اقرب الموارد). شکل کشیدن . (غیاث اللغات ). || ساختگی و صورت بستگی و انتظام و ترتیب . (ناظم الاطباء). || موی پیش سر را درحضله بافتن زن ، چپ و راست .
تشکیللغتنامه دهخداتشکیل . [ ت َ ] (ع مص ) صورت کردن آن را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). صورت دادن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). تصویر چیزی . (از اقرب الموارد). شکل کشیدن . (غیاث اللغات ). || ساختگی و صورت بستگی و انتظام و ترتیب . (ناظم الاطباء). || موی پیش سر را درحضله بافتن زن ، چپ و راست .