تضعیفلغتنامه دهخداتضعیف . [ ت َ ] (ع مص ) سست و ناتوان پنداشتن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ضعیف شمردن کسی را. (از اقرب الموارد). و رجوع به تضعف شود. || ضعیف خواندن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). به سستی و ضعف منسوب کردن حدیث را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). منسوب به ناتوانی کردن
تضعفلغتنامه دهخداتضعف . [ ت َ ض َع ْ ع ُ ] (ع مص ) ضعیف شمردن و سست پنداشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). خوار شمردن کسی را و بدکردن بدو. (از اقرب الموارد). || خوار و گمنام شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
تضعیف 1attenuation 1واژههای مصوب فرهنگستان1. افت توان نشانک 2. افت یا ضعیف شدن نشانک الکترومغناطیسی درطی مسافت
تضعیف 2attenuation 2واژههای مصوب فرهنگستانکاهش دامنه یا چگالی یا انرژی براثر اصطکاک یا جذب یا پراکندگی
تضعیف جذبیabsorption 1واژههای مصوب فرهنگستانتضعیف نشانک موج نوری براثر ناخالصیها یا نقصهای هستۀ تار نوری یا تضعیف نشانک ریزموج بهوسیلۀ اکسیژن یا بخار آب موجود در جوّ
تضعیف 1attenuation 1واژههای مصوب فرهنگستان1. افت توان نشانک 2. افت یا ضعیف شدن نشانک الکترومغناطیسی درطی مسافت
تضعیف 2attenuation 2واژههای مصوب فرهنگستانکاهش دامنه یا چگالی یا انرژی براثر اصطکاک یا جذب یا پراکندگی
تضعیفکنندهattenuator 1واژههای مصوب فرهنگستانمداری شامل مقاومت یا خازن که برای کاستن از دامنۀ نشانک/ سیگنال، بدون تغییر شکل موج، طراحی میشود
تضعیف جذبیabsorption 1واژههای مصوب فرهنگستانتضعیف نشانک موج نوری براثر ناخالصیها یا نقصهای هستۀ تار نوری یا تضعیف نشانک ریزموج بهوسیلۀ اکسیژن یا بخار آب موجود در جوّ
تضعیف 1attenuation 1واژههای مصوب فرهنگستان1. افت توان نشانک 2. افت یا ضعیف شدن نشانک الکترومغناطیسی درطی مسافت
تضعیف 2attenuation 2واژههای مصوب فرهنگستانکاهش دامنه یا چگالی یا انرژی براثر اصطکاک یا جذب یا پراکندگی
تضعیف جذبیabsorption 1واژههای مصوب فرهنگستانتضعیف نشانک موج نوری براثر ناخالصیها یا نقصهای هستۀ تار نوری یا تضعیف نشانک ریزموج بهوسیلۀ اکسیژن یا بخار آب موجود در جوّ
تضعیف جوّیatmospheric attenuationواژههای مصوب فرهنگستانکاهش شدت تابش صوتی یا الکترومغناطیسی با افزایش فاصله از چشمه و براثر برهمکنش با اجزای تشکیلدهندۀ جوّ
رابطۀ تضعیفattenuation relationshipواژههای مصوب فرهنگستانرابطهای ریاضی که پارامتری از جنبش زمین، مانند اوج شتاب زمین را به پارامترهای چشمه و مسیر انتشار موجهای زمینلرزه نسبت میدهد
ثابت تضعیفattenuation constantواژههای مصوب فرهنگستانکمیتی که آهنگ نمایی کاهش دامنۀ موج را در بسامدی معین به دست میدهد
ضریب تضعیفattenuation coefficientواژههای مصوب فرهنگستانکسری از انرژی موج الکترومغناطیسی که براثر پراکندگی یا جذب نور در گذار از ماده از بین میرود
طول تضعیفattenuation lengthواژههای مصوب فرهنگستانمسافتی که دامنۀ موج پس از پیمودن آن به 37 درصد مقدار اولیهاش کاهش مییابد